الله اکبر
پنجشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۱۴ ق.ظ
فردا کنکوره،من تجربی ام.صبح ریاضیه،نمیتوم بخوابم.اینقدر قهوه خوردم که دارم بالا میارماینجا رو باید تلگرافی نوشت.
هرچرتی شد به هرچی شد هرجوری شد نوشت
ذهنش مثل اثر هنری میمونه ولی از یه کیک خامه تن لش تره
جماعت جریده ی مخ دریده ی از هم بریده را،زخمی از بی شرفی بر سپر سینه آمده که ننگ بر رسومات کج و کور شده...ملت از سرشان کلاه بر میدارند،اما نه برای چاق سلامتی با اقوام.قاسم آبادی میرقصند اما به ساز آقازاده ها...
۰۱/۰۴/۰۹